امروز میلاد فردی است به اسم نیکلاس قدیس . داستان اینکه او که بود و چه بود را خواهم گفت . نکته ای که برایم سنگین است تفاوت دو ملت در بزرگداشت یک واقعه است.
داستان از این قرار است که وی فردی مسیحی و مومن بود . در سال 265 میلادی در شهر میر جنوب غربی ترکیه چشم به جهان گشود ، در زمانی که جور فراوان بر مسیحیان زیر شکنجه امپراتوری روم می رفت .
بسیار کردار نیک از خود به یادها گذاشت که برخی آنرا معجزه می نامیدند.
در گفته ها نزدیک بیست معجزه به نیکلاس قدیس نسبت داده میشود که گرانترین آنها نجات جان سه کودک از دست قصابی سنگدل ، حفظ کشتی حامل گندم از توفانی سهمگین و نجات عدهای از بند میباشد.
باری ، وی در روزی از سال 341 در حالی که اسقف شهر میر بود درگذشت . سالها بعد پس از تصرف آسیای صغیر به دست مسلمانان در سال ۱۰۷۱ ، گروهی از بازرگانان و دریانوردان ایتالیایی در سال ۱۰۷۸ میلادی بقایای جسد وی را با کشتی به شهر باری در جنوب ایتالیا منتقل کردند.
او را حامی کودکان، دانش آموزان، معلمان، دریانوردان، بازرگانان و پیشه وران نیز مینامند. از لورن فرانسه تا رئسیه او را مقدس میشمارند و هر ساله مراسمی را به یاد وی برگزار میکنند.
از قرن ششم میلادی وی در منطقه لورن مقدس و مورد احترام بوده است و در سال ۱۴۷۷ میلادی به وی نام پدر کشور و حامی لورن را میدهند.
تا دهه ۶۰ میلادی عید نیکلاس قدیس در لورن اهمیت بیشتری از عید نوئل داشته و هنوز نیز برخی این عید را مهمتر از عید نویل میشمارند. هر ساله در آخر هفته منتهی به ۶ دسامبر در منطقهٔ لورن به یاد این شخص مراسم با شکوهی برگزار میشود.
پاسداشت انسان نیکی را در میلاد او جشن گرفته و از خوبی هایش می گویند. اینگونه آنها نام را پاس می دارند . مارا چه شد که برای پاسداشت نیکی ها لباس سیاه به تن می کنیم و بر سر خود می زنیم . دنبال چه هستیم که یاد انسانها را اینگونه می خواهیم زنده نگه داریم . برونداد این رفتارها چه خواهد بود جز گمراهی ؟ آیا صحیح نیست بیاد آورند که می شود نیکی را جشن گرفت ؟